مرکز نوآوری G4

نقشه برداری احساسی

نقشه برداری احساسی ، راهی برای داشتن یک زندگی بهتر است. در  نقشه برداری احساسی ، جغرافیا و علوم انسانی دیگر در خدمت فرد قرار گرفته تا ارتباط حسی بهتری با جهان بیرون خود برقرار کند.

 

برای درک بهتر نقشه برداری احساسی احتمالا در ابتدا  همه چیز برایتان عجیب است چرا که ناگهان متوجه میشوید جغرافیا تنها به زیر ساخت های شهری، محیط زیست و آب و هوا محدود نمیشود بلکه از دیدگاه فضا که  علم ژئو با مطالعات جامعه شناسی ترکیب میشود ، میتوانیم شاهد پیشروی آن تا ذهن و عواطف بشری باشیم جایی که الگوهای رفتاری انسان را شکل میدهد و به طور مستقیم روی وضعیت زندگی جوامع کوچک و بزرگ تاثیری بالقوه دارد.

 

نقشه برداری احساسی چیست؟

نقشه برداری احساسی همانطور که از اسمش بر می آید ، جمع آوری داده و نظر سنجی   از عموم درباره احساساتی ست که شهروندان و حتی توریست ها در مناطق متفاوت شهر تجربه میکنند.این تجربه حسی و تعامل با جهان بیرون ، اگر چه میتواند متغیر باشد ولی در جوامع آماری بزرگ و آزمایشات متفاوت میتواند داده های ارزشمندی را ایجاد کند که دنیا را تغییر دهد و منجر به تصمیمات حیاتی و بزرگ شود.

 

فیلتر احساسات

ما در نقشه برداری احساسی به ریشه وخواسته اصلی بشر توجه میکنیم.چیزی که انسان مدرن را از انسان اولیه غار نشین متمایز کرده همین ریشه های احساسی ست که فرا تر از نیاز های اولیه بشر است.

انسان مدرن در جایگاه شهروندی باید این حق را داشته باشد که از شهر بعنوان یک فیلتر احساسی بالقوه استفاده نماید.فیلتری که نگاه فرد را به زندگی تغییر میدهد  و گاهی میتواند در مطالعات روانشناسی نیز مفید باشد.تصور کنید که شما غمگین هستید .نقشه احساسی شهر را باز کنید و جایی را جستجو کنید که از نظر آماری به شهروندان دیگر حال خوبی داده است.امکانی که بدون وجود  نقشه  احساسی ممکن نیست.

 

اگرچه از دیدگاه فلسفی ، تمام احساسات انسان نام گذاری نشده اند ولی برای درک تجربیات حسی و دگرگونی های عاطفی ما به همین احساسات نام گذاری نشده و گاهی مختلط نیاز داریم تا بتوانیم احساسات بشر را کنترل کنیم.

 

کاربرد های نقشه برداری احساسی

در حقیقت نقشه برداری احساسی برای کنترل آمار پدیده های منفی نیز به کار میرود برای مثال اگر این نقشه برداری تمرکز احساس غم را در یک منطقه نشان دهد که به چیدمان شهری و استفاده از رنگ ها و آب وهوای آن منطقه مرتبط میشود ، میتواند با نرخ اعتیاد، افسردگی و سایر بیماری های روحی خاص در همان منطقه  هم پوشانی داشته باشد چرا که در حقیقت تمام پدیده های منفی از یک نیاز حیاتی و مادی نشئت میگیرند که بدرستی پاسخ داده نشده و یا نا دیده گرفته شده است.

پایتخت از نگاهی دیگر

نقشه های احساسی که با مشارکت شهروندان تهیه میشوند میتواند کمک کند که حتی  پایتخت یک کشور را تعیین کنیم.شاید این دید عموم مردم یک جامعه باشد  که  پایتخت  کلان شهری است  که بیشترین دسترسی و امکانات را دارد ولی در حقیقت امر و از دیدگاه آماری پایتخت یک کشور باید جایی باشد که به میزان قابل توجهی احساسات مختلف را شامل شود.چیزی که بشر به آن نیاز دارد در اصل همین فراوانی احساسات است  .فکرش را بکنید جایی از شهر به شما احساس منفی بدهد و شما را غمگین کند قطعا این مکان برای افراد سوگوار یک مکان خوب محسوب میشود  تا بتوانند تا حد زیادی احساس هم دردی را از  محیط بیرون دریافت کنند.

 

تجربه ملال

و همینطور مکان هایی میتواند وجود داشته باشد که هیچ احساسی به ما دست نمیدهد.در این جا ما حوصله مان سر میرود و ملال را تجربه میکنیم که به ما اجازه میدهد جور دیگری جهان بیرون را ببنینم و داستان تازه ای از آن ها بسازیم مثل دچار شدن به یک درخت درحالیکه تکرار مدام تجربه  بصری درختی در پیاده رو در تمام شهر نمیتواند ما را به مفهومی به غیر از یک پوشش گیاهی شهری برساند اما در بسیاری از مناطق  به همان درخت به منزله یک مفهوم جدید و قابل تفکر  نگاه میشود.مکان هایی که ما را به چرایی و چگونگی اشیا ارتباط میدهد.

من بعنوان یک شهروند  و بعنوان یک انسان به دنبال حقوق احساسی ام هستم و گمان میکنم همانطور که شهروندان در یک شهر زندگی کنند، آن ها بهترین کاندید ها برای اعلام تجربه های زیستی خودر درمناطق متفاوت مناطق باشند تا بتوانیم  در نهایت جهان را با بیشترین آگاهی ببنینم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

For security, use of Google's reCAPTCHA service is required which is subject to the Google Privacy Policy and Terms of Use.

من موافق این قوانین هستم .